از جابر گوید از امام پنجم پرسیدم از قول خدا عز و جل «و همچنین نمودیم
بابراهیم ملکوت آسمانها و زمین را، 75- الانعام» گوید
سرم بزیر بود و امام دستش را بالا کرد و فرمود: سرت را بالا کن، سرم را
بالا کردم و دیدم سقف شکافت تا دیدهام بنوری افتاد که چشمم خیره شد، سپس فرمود: ابراهیم
ملکوت آسمانها را چنین دید، فرمود: سر فرو کن، فرو کردم سپس فرمود: سر برآور برآوردم
و سقف برجا بود، گفت: سپس دستم را گرفت و برخاست و مرا از خانهای که در آن بودیم بدر
آورد و بخانه دیگر برد و جامهاش را کند و جامه دیگر پوشید.
سپس بمن فرمود: چشم خود را ببند و چشمم را بستم فرمود: چشمت را باز نکن
و ساعتی گذشت و بمن فرمود میدانی در کجائی؟ گفتم: نه قربانت! فرمود در آن تاریکی که
ذو القرنین پیمود گفتم قربانت اجازه میدهی چشمم را باز کنم فرمود باز کن که چیزی نخواهی
دید، چشم گشودم و بناگاه در یک تاریکی بودم که جای پای خود را نمیدیدم، سپس اندکی رفت
و ایستاد و فرمود: میدانی کجائی؟
گفتم: نه، فرمود: بر سرچشمه زندگانی که خضر از آن نوشید.
و از آن عالم درآمدیم و بعالم دیگر برآمدیم، و در آن راه رفتیم و ساختمان
و مساکن و اهل آن آفرینش کائنات به روایت پیامبر خاتم...
ادامه مطلبما را در سایت آفرینش کائنات به روایت پیامبر خاتم دنبال می کنید
برچسب : ملکوت,ملکوتیها,ملکوت خسرو هریتاش, نویسنده : dlikezb بازدید : 33 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 12:15